گزينه مهاجرت و نگراني هاي مسیحیان خاورمیانه عربي
فرزاد رمضانی بونش فرزاد رمضانی بونش

 

مركز بين المللي مطالعات صلح-ipsc

واژگان كليدي: مسیحیان خاورمیانه عربي، مسيحيان قبطي، مسيحيان سوري، نگاه القاعده به مسيحيان، اقليت مسيحي خاورميانه، مهاجرت مسيحيان

 

بيان رخداد:

هر چند برخي آمارها بيانگر آن است كه در يك سده پيش مسيحيان يك پنجم جمعيت ساكنان خاورميانه را تشكيل مي دادند، اما اگر حتي اين آمار چندان دقيق هم نباشد خاورميانه زادگاه دين مسيح بوده و در دو هزار سال گذشته اين منطقه داراي جمعيت مسيحي نشين بوده است. چنانچه جدا از مسيحيان قبطي مصر كشورهايي مهم در خاورميانه عربي همچون فلسطين، لبنان، اردن، عراق و سوريه داراي جمعيت مسيحي بوده و هست. در اين حال با وجود آنكه دهه هاست مسیحیان با جمعیتی حدود 12 تا 20  ميليون نفر ، بعد از مسلمانان بزرگترین گروه دینی منطقه خاورمیانه بوده آنچه در يك دهه گذشته رخ داده و در دو سال اخير روندي افزايشي به خود گرفته كاهش بيشتر شمار آنان در منطقه و نگاههاي نگران مسيحيان در خاورميانه عربي به رخدادهاي اين منطقه بويژه بعد از رخدادهاي دو سال گذشته يا انقلابهاي بهار عربي بوده است. چنانچه بنا به آمارها گذشته از اينكه در يك دهه گذشته بیشترین میزان خروج مسیحیان از خاورمیانه عربي در عراق رخ داده .( از سال ۲۰۰۳ تاکنون بیش از ۹۰۰ هزار مسیحی عراقی و يا به عبارتي دو سوم و يا سه چهارم مسيحيان اين كشور) خاک این کشور را ترک کرده‌اند، بعد از تحولات و رخدادهاي دو سال گذشته خاورميانه اكنون تنها نيمي از 60 هزار جمعیت مسیحی لیبی باقی مانده اند. در مصر هم بيش از  100 هزار نفر از جمعیت قبطي مصر مهاجرت كرده و در سوريه نيز كه هنوز درگيري ها در آن ادامه دارد بسياري از جمعيت مسيحي مهاجر يا آواره شده اند. چنانچه اكنون شمار آوارگان مسیحی از شهرهای گوناگون سوریه بيش از صدها هزار نفر شده است و برخي از مناطق از  جمعيت مسيحي خالي شده است. در اين نوشتار به بررسي علل هراس ها و كوچ مسيحيان خاورميانه به ساير بخش هاي جهان بويژه غرب و آينده اين اقليت عمده مذهبي در خاورميانه عربي خواهيم پرداخت.

 

تحليل رخداد:

هر چند آمارهاي دقيقي در مورد شمار و وضعيت كنوني مسيحيان در خاورميانه عربي با توجه به تحولات پس از انقلابها و دگرگونيهاي دو سال گذشته وجود ندارد، اما همچنان مصر پايگاه مسيحيان قبطي بوده و بيش از نیمی از مسیحیان خاورمیانه عربي در مصر و به کلیسای قبطی وابسته اند. در كنار آنان میسحیان خاورمیانه شامل گروه های ارتودوکس ( ارمنی ها، یونانیان، و سوری ها) و گروه های کاتولیک ( ارمنی ها، یونانی ها، مارونی هاو سوری ها) و... در کشور های گوناگون عربي تقسیم می شوند. اين مسيحيان هر چند در اقلیت به حساب می آیند اما ریشه در تاریخ خاورمیانه باستاني دارند. در اين حال اگر به روند رو به كاهش مهاجرت مسيحيان از خاورميانه عربي توجه داشته باشيم چند عامل عمده در اين امر دخيل است:

 

 رويكرد القاعده و بنيادگرايان تندرو به مسیحیان خاور میانه :گذشته از نوع رويكرد القاعده و يا حکومت اسلامی عراق، (که شاخه‌ای از القاعده در این کشور محسوب می شود) در يك دهه گذشته، القاعده در حقيقت همه مسیحیان را اهداف موجه و مشروع  جهاد به حساب می‌آورد. در اين رويكرد گذشته از نوع رفتار دولت های غربی و مسیحی همانند دولتهای ايالات متحده در عراق، خاورمیانه و جهان و همچنين برخورد با القاعده در واقع القاعده مسیحیان خاورميانه عربي را حامیان جنگ صلیبی غرب علیه اسلام، ستون پنجم غرب در منطقه پنداشته و اين گروه را اهدافي آسان براي قدرت نمايي، پاكسازي مذهبي و ديني در منطقه مي بيند و با انجام عملیات بر علیه مسیحیان در خاورمیانه به اهدافي همچون قدرت نمايي و كوچاندن مسيحيان از خاورميانه عربي مي انديشد. گذشته از اين نيز در دو سال گذشته علاوه بر چالشها و مشكلات پيشين القاعده با مسيحيان منطقه در واقع رويكرد خنثي يا همگرايانه مسيحيان كشورهايي همانند لبنان و سوريه با دولت هاي و گروه هايي همچون دولت سوريه، دولت لبنان و يا حزب اله (به عنوان مخالفان القاعده) اين جريان به انتقام گيري از مسيحيان در شام و ساير كشورهاي منطقه دست زده است.

 

 رويكردها گروهها و مسيحيان خاورميانه عربي: در واقع نوع نگرش و رويكردهاي مذهبي و سياسي مسيحيان خاورميانه عربي در رخدادها و تحولات دو سال گذشته هم به نوعي باعث افزايش مهاجرت و يا كاهش مسيحيان در خاورميانه شده است. چنانچه از يك سو هر چند بسياري از رهبران مسيحي منطقه خواستار حضور مسيحيان در منطقه هستند، اما برخي از رهبران، رسانه ها و دياسپورا و لابي هاي مسيحي در خارج منطقه با نگاه به وضعيت موجود مهاجرت مسيحيان از منطقه را تشويق كرده و برخي نيز از اين راهكار به عنوان سپري براي حفظ جامعه مسيحي بهره مي برند. در كنار اين امر هم بايد توجه داشت كه نوع واکنش و كنش برخی از گروه ها و رهبران  مسیحی نیز در بالا رفتن حملات به مسيحيان و دادن بهانه به گروه هاي بنيادگرا نقش داشته است. چنانچه به عنوان نمونه در مصر زير سوال بردن شان آسماني آیات قرآن توسط برخي از قبطي ها و ساخت فيلم موهن ضد پيامبر اسلام در امريكا (كه گفته ميشود برخي از قبطي ها در آن نقش داشته اند) جدا از ايجاد نوعي شكاف مسلمان- مسيحي در مصر  بهانه هاي نويني را به دست  بنيادگرانان سلفي تندرو، القاعده و... براي حمله هاي گوناگون و فشار به مسيحيان قرار داده است.

 

نوع نگاه رهبران و احزاب اروپايي به مسيحيان منطقه:در سالهاي گذشته برخي از مقامات اروپایی از جمله فرانسوي در تشویق مسیحیان منطقه به مهاجرت به فرانسه سخناني ايراد كرده اند. علاوه بر اين نيز برخي از دولت هاي اروپايي همچون آلمان حمایت از مسیحیان تحت پیگرد را «بخشی از سیاست خارجی » خود دانسته اند. چنانچه اكنون  به  نظر ميرسد برخي از رهبران و  احزاب اروپايي در شرايط موجود منطقه خاورميانه و شكاف هاي موجود در جوامع اروپايي حاضر به پذيرش مهاجران مسيحي منطقه هستند. چرا كه اين مسيحيان توانايي جذب بيشتري در جوامع اروپايي را به جاي مهاجران ديگر داشته اند. همچنين نوع رويكرد رسانه هاي و نهادهاي مذهبي و سياسي اروپايي در  منطقه هم در توجه و جذب مسيحيان مسيحيان خاورميانه عربي به مهاجرت  از منطقه نقش داشته است.

 

افزايش تنش ها در منطقه و ناروشن بودن آينده: در واقع گذشته از علایق تاریخی و فرهنگی مسيحيان خاورميانه عربي با غرب، جنگ، بیکاری و تشنجهای موجود در منطقه نيز در توجه به مهاجرت مسيحيان از منطقه نقش داشته است. در اين حال هر چند لبنان در بين كشورهاي منطقه همچنان پايگاه مطمئني براي مسيحيان خاورميانه عربي است، اما بيشتر كشورهاي منطقه نتوانسته اند به اقناع مسيحيان در ماندن در منطقه موفق باشند. در اين بين به عنوان نمونه در مصر كه از جمعيت حدود 80 میلیون نفري اش هنوز حدود  ده درصد هستند پس از قدرت گرفتن اخوان المسلمين و سلفي هاي و همچنين با تایید قانون اساسی جدید مصر، مقامات قبطي در هراس از ايفاي نقش شهروند درجه دوم هستند. چنانچه اين نگاه در كلام رهبران و شخصيت هاي قبطي مصري مشهود است. چنانچه اشاره رهبر نوين مسیحیان قبطی، اسقف تواضروس مبني بر اينكه «جنگ بر سر ماهیت قانون اساسی جدید مصر برای مسیحیان تعیین‌کننده است و معلوم خواهد کرد که ساکنان اولیه این کشور تا چه حد در مصر جدید آسایش خواهند داشت» در همين راستا تفسير ميشود. گذشته از آن نيز  سوريه نيز  مسیحیان در مرکز بحران قرار دارند. چرا كه با وجود نوع رويكرد دولت اسد در نگاه به مسيحيان در دو سال گذشته بسیاری از آنها به دلیل وجود درگیری های داخلی مجبور به ترک كشور شده و يا با توجه به نوع رويكرد گروه هاي مخالف دولت همچون «جبهه النصره»، «اخوان المسلمین»‏ و ... بسياري از اين اقليت بنا به دلايلي همچون همگرايي با دولت اسد و حتي خنثي بودن در نگاه به دولت و ... در معرض رفتار وحشیانه ، خشونت، نابودي كليساها و... قرار داشته اند.

 

چشم انداز حضور مسيحيان در خاورميانه عربي:

اگر به رخدادهاي دو سال گذشته خاورميانه عربي نگاه كنيم، از يك سو برخي از رهبران و واعظان مخالف در سوريه سخنان تهديد آميزي بر ضد مسيحيان (مسیحیان را تکه تکه کرده و به خورد سگان دهيد) ايراد كرده و از سويي نيز تهديدهاي رفتاري چون كشتن مسيحيان و ويراني كليساها و ... با دلايل مختلف مذهبي و سياسي در منطقه و كشوري همانند سوريه افزايش يافته است. در اين حال هر چند تاكنون لبنان توانسته است تنها پناهگاه امن و مطلوب مسيحيان در خاورميانه عربي باشد، اما رخدادها در كشورهاي ديگر عربي مسيحيان را به انتخاب گزينه اي همانند مهاجرت از خاورميانه و يا حداقل مهاجرت به كشورهاي ديگر خاورميانه واداشته است. گذشته از اين در برخي ديگر از كشورهاي همچون مصر هنوز پتانسيل هاي افزايش تنش و درگیری‌ میان مسلمانان و مسیحیان قبطی وجود داشته و قبطي ها در يك سال گذشته بيش از هر زماني نگران آينده نقش خود در مصر بوده اند. در اين راستا هر چند پاپ تاوضروس دوم، پاپ مسیحی های قبطی های مصر هر نوع ادعایی از سوی برخی در مورد تلاش مسیحیان قبطی مصری جهت برپایی دولت مستقل مسیحی در داخل مصر را رد کرده اما بايد گفت در صورت تداوم شكاف ها و افزايش فشار بر جامعه قبطي تلاش هايي براي خودمختاري و حتي تشكيل دولتي مستقل مي تواند در كنار گزينه اي همچون مهاجرت از مصر مطرح گردد. علاوه بر اين در عراق هم هر چند دولت اين كشور تاکید کرده‌ که مساله‌ی امنیت مسیحیان برای آنان مهم است اما مسيحيان عراقي در كنار تهديدات القاعده عراق به مهم ترين گزينه يعني مهاجرت از عراق مي انديشند.

آنچه مشخص است در دو سال گذشته با پديدار تر شدن رخدادها و پيامدهاي انقلابهاي و خيزش هاي عربي مسيحيان به عنوان يكي از مهمترين بازنده هاي مذهبي مطرح شده اند. چرا كه جدا از پيامدهاي منفي گذار كشورهاي عربي از شرايط انقلابي به قدرت رسيدن و افزايش توان مانور نیروهای تندرو و القاعده و يا حتي روي کار آمدن اسلام گرایان اخواني به معنی كاهش روز افزون شمار مسیحیت در منطقه خاورميانه عربي تفسير ميشود. در اين راستا بايد گفت در كنار كاهش زاد و ولد مسيحيان نسبت به جامعه مسلمان در كشورهاي عربي و افزايش مهاجرت به غرب و خارج در بين مسيحيان ( آنچه را كه اتحادیه حقوق بشر مصر «خروج دسته جمعی» توصیف کرده است) باعث خواهد شد كه در كوتاه مدت و ميان مدت عملا اقليت مسيحي خاورميانه كمتر و كمتر گردد و در صورت تداوم اين نگراني ها در بلند مدت عملا در بسياري از كشورهاي منطقه اقليتي به نام مسحيان وجود نداشته باشد.


February 5th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی